– روشهای سرمایه فکری مستقیم[۴۳](DIC): این روش ها مقدار پولی داراییهای فکری را بوسیله شناسائی اجزاء مختلف این قبیل داراییها پیشبینی میکنند. یکبار که این اجزاء شناسائی شدند، میتوانند بطور مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفته یا میتوانند با یکدیگرترکیب شده تا ارزش نهائی سرمایه فکری سازمان حاصل شود. همانطور که اشاره شد این روشها بر شناسائی اجزاء داراییهای دانش متمرکز هستند. بعنوان مثال از اجزاء داراییهای بازار می توان به وفاداری مشتری، از اجزاء داراییهای ناملموس می توان به حق امتیازات ثبت شده، از اجزاء داراییهای فناوری میتوان به دانش فنی، از اجزاء داراییهای انسانی میتوان به آموزش و از اجزاء داراییهای ساختاری میتوان به سیستمهای اطلاعاتی اشاره کرد.
– روشهای سرمایهگذاری بازار[۴۴] :(MCM) این روشها بر محاسبه تفاوت بین سرمایه گذاری بازار شرکت و سرمایه سهامداران آن و در نظر گرفتن مابه التفاوت بعنوان داراییهای ناملموس یا سرمایه فکری مبتنی هستند. بنابراین اگر بر مبنای قیمت جاری سهام در بازار اوراق بهادار، ارزش بازار یک شرکت برابر ده میلیارد ریال باشد اما مجموع سرمایه شرکاء برابر یک میلیارد ریال باشد، در اینصورت ارزش ریالی سرمایه فکری شرکت برابر نه میلیارد ریال خواهد بود.
– روشهای بازگشت روی داراییها[۴۵](ROA): این روشها متوسط درآمد قبل از کسر مالیات شرکت را در یک دوره مشخص محاسبه نموده و آنرا بر متوسط ارزش داراییهای فیزیکی در همان دوره تقسیم میکنند. در اینحال تفاوت میان مقدار بازگشت به داراییهای حاصله شرکت با متوسط بازگشت به داراییهای صنعت محاسبه میشود و چنانچه مقدار تفاوت صفر یا منفی باشد، شرکت دارای سرمایه فکری مازاد بر متوسط صنعت نبوده و فرض میشود که سرمایه فکری شرکت صفر است. با این وجود چنانچه مقدار تفاوت مثبت باشد فرض میشود که شرکت سرمایه فکری مازاد بر متوسط صنعت دارد. در اینصورت مقدار تفاوت مزبور در متوسط ارزش داراییهای فیزیکی شرکت در همان دوره ضرب میشود تا متوسط مازاد درآمد سالیانه معین گردد. بوسیله تقسیم این مازاد درآمد سالیانه بر متوسط هزینه سرمایه شرکت، تخمینی از ارزش سرمایه فکری شرکت حاصل خواهد گردید.
– روشهای کارت امتیازی[۴۶](SC): در این روشها اجزاء مختلف داراییهای ناملموس یا سرمایه فکری شناسائی شده و برای آنها شاخصهای تهیه شده در کارتهای امتیازی گزارش میشوند و یا اینکه در نمودارها به نمایش در می آیند. روشهای کارت امتیازی شبیه به روشهای سرمایه فکری مستقیم هستند با این تفاوت که در این روشها هیچگونه تخمینی از ارزش های مالی داراییهای ناملموس صورت نمیگیرد(جعفری و همکاران، ۱۳۸۵).
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
۲-۸-۱-نقاط قوت و ضعف روشهای اندازهگیری سرمایه فکری
روشهایی که به مقدار پولی منجر میشوند نظیر روشهای سرمایه فکری مستقیم و یا روشهای بازگشت روی داراییها، برای قیمتگذاری داراییهای ناملموس شرکتها مفید هستند و این همان جنبهای است که مدیران ارشد به آن توجه ویژهای دارند. از طرف دیگر این روشها دارای این مزیت هستند که امکان مقایسه شرکتها با یکدیگر در یک صنعت را فراهم میآورند.
از معایب این روشها اینست که تبدیل هر چیز به مقادیر پولی میتواند کمی سطحی نگری قلمداد شود. روشهای بازگشت روی داراییها به میزان زیادی نسبت به نرخ بهره حساس هستند. از طرف دیگر این روشها اندازهگیری را فقط در سطح کلان سازمانها انجام میدهند در بسیاری موارد برای مدیران از ارزش محدودی برخوردارند. بسیاری از این روشها هیچگونه کاربردی برای سازمانهای غیرانتفاعی، بخشهای داخلی سازمانها و نیز سازمانهای عمومی و ملی ندارند.
مزایای روشهای مستقیم سرمایه فکری و روشهای کارت امتیازی اینست که آنها میتوانند تصویر کاملتری از سلامت سازمانی نسبت به روشهای پولی ارائه دهند. این روشها این قابلیت را دارند که به آسانی به سطوح مختلف سازمانی تسری پیدا کنند. آنها میتوانند با دقت خوبی نتیجه وقایع را اندازهگیری نموده و از اینرو گزارشدهی آنها سریعتر و دقیقتر از اندازههای فقیر مالی است. بنابراین با توجه به اینکه این روشها نیازی به اندازهگیری مالی ندارند برای سازمانهای غیر انتفاعی، بخشهای داخلی سازمانها، سازمانهای عمومی، اهداف اجتماعی و فرهنگی بسیار مناسب هستند.
از معایب این روشها اینست که آنها شاخصهائی را مورد استفاده قرار میدهند که برای هدفی خاص و یا سازمانی مشخص طراحی شده است و از اینرو امکان مقایسه نتایج بسیار مشکل است. از طرف دیگر این روشها جدید بوده و به آسانی توسط جوامع و مدیرانی مورد استفاده قرار نمیگیرد که همه چیز را از منظر مالی مشاهده میکنند. همچنین روشهای مذکور مقادیر زیادی از دادهها را تولید میکنند که تحلیل و تصمیمسازی را مشکل میسازد)جعفری و همکاران، ۱۳۸۵).
جدول(۲-۴) طبقه بندی روشهای اندازهگیری سرمایه فکری(جعفری و همکاران،۱۳۸۵)
روشهای بازگشت روی دارائیها | ارزش افزوده اقتصادی، ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، ارزش ناملموس محاسبه شده، درآمد سرمایه دانش. |
روشهای سرمایه فکری مستقیم | کارگزار فناوری، امتیازات ثبت شده تقدیر موزون، حسابداری و هزینهیابی منابع انسانی، روش ارزشگذاری جامع، حسابداری برای آینده، اعلامیه منابع انسانی جستجوگر ارزش، ارزشگذاری دارایی فکری، ایجاد ارزش مطلق، روش مالی اندازهگیری دارایی ناملموس. |
روشهای سرمایه گذاری بازار | برگه متوازن نامحسوس، ارزش بازار به دفتر، ارزش بازار تخصیص یافته سرمایهگذار،کیوی توبین. |
روشهای کارت امتیازی | کارت امتیازی متوازن، هوش سرمایه انسانی، هدایتکننده اسکاندیا،شاخصهای سرمایه فکری، نمایشگر دارایی غیر ملموس، چرخه ممیزی دانش، خطوط راهنمای مریتوم، کارت امتیازی زنجیره ارزش، خطوط راهنمای دانمارک، بهره هوشی کسب و کار، رویکرد ارزش کلنگر، درجه بندی سرمایه فکری، اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری، نقشه داراییهای استراتژیک. |
۲-۹- روشهای اندازهگیری سرمایه فکری
سیستمهای حسابداری کنونی هنوز هم تحت تأثیر عوامل سنتی کار، مواد و سرمایه مالی میباشند و اهمیت دانش به عنوان عاملی مؤثر در تولید و ایجاد ثروت در آنها نادیده گرفته میشود. این در حالی است که نگرشی واقعبینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایههای ناملموس، نیاز ما به ارزیابی اهمیت این سرمایهها را دو چندان نمودهاست. در محیط تجاری کنونی، اندازهگیری ارزش سازمانی با استفاده از روشهای سنتی حسابداری ناکافی میباشد. روشهای سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیتهای یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمانها را نادیده میگیرند. یک تفاوت کلیدی ما بین مدلهای مختلف اندازهگیری سرمایه فکری برمیگردد به اولویتی که هر یک از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند که بر سرمایه مشتری تاکید کنند درحالیکه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه مینمایند. بحثی که در ادامه میآید یک نگرش کل نگر در خصوص مدلهای موجود اندازهگیری داراییهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میکند. تلاشهای زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازار و دفتری شرکتها انجام گرفته است که به مشهورترین انها اشاره میشود. این روشها از تحقیقات انواری رستمی و رضا رستمی، جعفری و همکاران گرداوری شده است و منابع ذکر شده برای هر یک از روشها به صورت منابع دست دوم میباشند(انواری رستمی،۱۳۸۴)و (جعفری و همکاران،۱۳۸۵).
۲-۹-۱- مدل سنجش عملکرد اثربخش(کیوی تابین)[۴۷]
روش کیوی توبین، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شده. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت(هزینه جایگزینی داراییهای آن شرکت) را اندازهگیری میکند. بصورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل میکند، اما شواهد تجربی نشان میدهد که در همین زمان این نسبت میتواند بطور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. برای مثال شرکتهای نرمافزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره میجویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیکه شرکتهای با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیویتوبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار-به-دفتری میباشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی داراییهای فیزیکی را به جای ارزش دفتری داراییهای فیزیکی بکار میگیرد. نسبت حاصله به این شکل بکار میرود که چنانچه نسبت کیوی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت مزبور توانائی کسب سود بیشتر از شرکتهای مشابه را داراست(توبین،۱۹۷۸).
۲-۹-۲- حسابداری منابع انسانی[۴۸]
حسابداری منابع انسانی یکی از روشهای مهم قدیمی است که به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی برمیگردد. این روش برخی شباهتها با مفهوم سرمایه فکری و نیز اندازهگیری آن دارد. حسابداری منابع انسانی از کارهای پیشگام در حوزه سرمایه فکری است که حاوی برخی روشها جهت محاسبه ارزش منابع انسانی است. ولی به نظر میرسد که این روشها هیچ اثری بر عملکرد شرکت ندارند و این یکی از نقاط منفی این روشها میباشد(فلم هولتز،۱۹۸۵)[۴۹]. بنا بر تعریف فلم هولتز، حسابداری منابع انسانی شامل اندازهگیری هزینههای متحمل شده توسط واحدهای کسب و کار و سازمانهاست وقتی که در خصوص داراییهای انسانی کارمندیابی، گزینش، آموزش و توسعه را به انجام میرسانند. آن همچنین شامل اندازهگیری ارزش اقتصادی مردم برای سازمانهاست (فلم هولتز،۱۹۸۵).