چارهساز و همکاران(۱۳۸۶) در بررسی کارآیی روش NIR در مقایسه با روشهای شیمیایی متداول در تعیین کیفیت علوفه چند گونه مرتعی پرداخته و روش طیفسنجی مادون قرمز را توصیه کردند.
امیرخانی(۱۳۸۶) با بررسی ارزش غذایی دو گونه مرتعی Thinopyrum intermedium و Agropyron cristatu با اندازهگیری پروتئین خام، الیاف خام، دیواره سلولزی و انرژی متابولیسمی نشان داد بین دو گونه تفاوت معنیداری از نظر ارزش غذایی وجود ندارد امّا بهطور کلی کیفیت Agropyron cristatum بیشتر از Thinopyrum intermedium میباشد.
سالم و همکاران (۲۰۰۷) روش تولید گاز را برای ارزشیابی تعدادی از خوراک شامل کاه برنج، کاه کتان، تفاله نیشکر، هسته خرما و شبدر برسیم بهکار برده و هسته خرما و تفاله نیشکر را به عنوان یک منبع ارزنده جایگزین در تغذیه نشخوارکنندگان بیان کردند.
جی. ام گوسلینک و همکاران (۲۰۰۴) در مقایسه روشهای آزمایشگاهی In-situ و دام زنده در تخمین ماده آلی قابل هضم علوفهها در نشخوارکنندگان، برآوردهای روشهایIn-situ و تولید گاز را نسبت به دیگر روشهای آزمایشگاهی دقیقتر بیان کردند.
بوکستون و همکاران(۱۹۹۵) بیان کردند که هر ۱ درجه سانتیگراد افزایش در درجه حرارت باعث کاهش هضمپذیری علوفه ۳/۰ تا ۷/۰ میشود. بدین دلیل است که علوفه در مناطق سردتر میزان کیفیت بالاتری از آنهایی که در آب و هوای گرم رشد دارند دارد.
وان سائون[۶۵](۲۰۰۶) بیان داشت که کیفیت علوفه رشد یافته در قسمتهای شمال آمریکا با کیفیتتر از جنوب آمریکا است. علوفههای رشد یافته در نزدیک استوا که در معرض درجه حرارت بالا و طول روز بیشتر قرار گرفتهاند دارای فیبر لیگنینی زیاد و پروتئین کم میباشند که باعث کاهش دسترسی به مواد غذایی میشود. او بیان میکند حیواناتی که در عرضهای بالا جاییکه درجه حرارت پایین است زندگی میکنند از علوفهی با میزان لیگنین پایین استفاده میکنند. او همچنین بیان میدارد که شترهایی که در جنوب آمریکا هستند تقریباً به اندازه آنهایی که در شمال آمریکا میباشند تولید ندارند و اگر قرار باشد سطحی از تولیدات برابر قسمتهای شمالی داشته باشند نیاز است که مواد مغذی بیشتر و با کیفیت بهتر داده شود.
کاملاک و همکاران(۲۰۰۵) در مقایسه روشهای تولید گاز و کیسه نایلونی در تخمین تغییرات ماده خشک نشان دادند روش تولید گاز جهت پیش بینی ماده خشک بهتر میباشد.
آکین فمی و همکاران(۲۰۰۹) با استفاده از روش تولید گاز به ارزشیابی خوراک ضایعات کشاورزی بهعنوان یکی از منابع جایگزین در تغذیه نشخوارکنندگان در نیجریه پرداختند و آنرا قابل استفاده معرفی کردند.
پایا و همکاران(۲۰۰۷) قابلیت هضم مواد مغذی وگاز تولیدی تعدادی از علوفههای نشخوارکنندگان در مناطق گرمسیری را با استفاده از روشهای حیوان زنده و آزمایشگاهی تولید گاز مورد بررسی قرارداده و تفاوت ترکیبات شیمیایی علوفهها را به روشهای حیوان زنده و تولید گاز را نشان دادند.
گوفون و عبدالناصر(۲۰۰۷ ) به مقایسه ویژگیهای شش غذای درختی و بذر برای دام به روش تولید گاز پرداختند و ارزش بالای بدست آمده به روش تولید گاز برای بذر را نشان از زیست فراهمی بهتر برای میکرو ارگانیسمهای شکمبه بیان کردند.
استفاده از NIR جهت تعیین هضم پذیری In-Vivo وسیعاً از جانب گروههای تحقیقاتی زیادی گزارش شده که از جمله کار روی گراسها توسط رابرت و همکاران(۱۹۸۶). در اغلب موارد NIR پیشبینی بهتری از هضم پذیری نسبت به روشهای سنتی آزمایشگاهی داده است.
مکدونالد(۱۹۹۸) بیان میکند که تعیین ADF به خصوص در مورد علوفه سودمند است زیرا همبستگی آماری خوبی بین آن و میزان هضم خوراک وجود دارد.
فصل سوم
مواد و روشها
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
۳-۱- مواد وروشها
۳-۱-۱- نمونهبرداری
برای انجام تحقیق نمونههای سه گونه مرتعی خلر(Lathyrus sativa)، قدومه(Alyssum inflatum)، گونه آبدوست Carex comans و یونجه(Medicago sativa) از مراتع استان گیلان جمعآوری شدند. این تحقیق در قالب طرح کامل تصادفی انجام گرفت. برای هر یک از تکرارهای گونههای مذکور از مخلوط پایه پنج گیاه استفاده شد. سپس نمونههای جمعآوری شده درآون در دمای ۷۰ درجه سانتیگراد به مدت ۴۸ ساعت خشک شد. برای انجام آزمایشات نمونه آسیاب شده و به قطعات همگن و ریزتر تبدیل گردید. ترکیبات شیمیایی شامل ماده خشک، پروتئین خام(کجلدال)، خاکستر خام(کوره)، الیاف خام(فایبرتیک)، چربیخم(سوکسله)، میزان دیواره سلولی بدون همیسلولز) ADF) و دیواره سلولی(NDF) براساس روشهای معمول ونسوست(۱۹۹۱) و AOAC و طیفسنجی مادون قرمز تعیین شد و میزان ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی عاری از همیسلولز ناپدید شده به روش کیسههای نایلونی و انرژی قابل متابولیسم به روش تولید گاز (روش منک) در ۳ تکرار با استفاده از سه رأس دام هم وزن فیستولهگذاری شده که به مدت یک هفته با مخلوطی از گیاهان مرتعی فوق تغذیه شدهاند اندازهگیری شد. همچنین برای تهیه تیمار مخلوط سه گونه مرتعی مطالعه شده نیز از کلیه نمونههای جمعآوری شده به نسبت مساوی در سه تکرار از سه گونه مرتعی خلر(Lathyrus sativa)، قدومه(Alyssum inflatum)، گونه آبدوست(Carex comans ) با هم مخلوط شده و تیمار مخلوط را تشکیل داد. محل آزمایش و فیستولهگذاری دامها در دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد واحد رشت بود.
۳-۱-۲- مشخصات گیاهشناسی گونههای مرتعی مطالعه شده
۳-۱-۲-۱- گونه مرتعی خلر(Lathyrus sativa )
این گونه ازخانواده پروانه اساها (papilionaceae) و قبیله برگ پیچکداران(Vicieae) و جنس Lathyrus (خلر) میباشد. گیاهانی پیچنده، بالارونده یکساله وچندساله هستندکه به وسیله بذر تکثیر میشوند. رویشگاه اصلی گونه خلر در مناطق مرطوب بوده وساقههایشان باریک است و با پیچیدن به دورگیاهان دیگر کم و بیش از آنها بالا میروند. برگ شانهای است وفقط یک جفت برگچه داردوسایر برگچهها به پیچک تبدیل شده وگاهی نیز تمام برگچهها به پیچک تبدیل میشوند (ارزانی، ۱۳۸۴).
۳-۱-۲-۲- گونه مرتعی قدومه(Alyssum inflatum)
گونه از تیره شب بو یاچلییپائیان(Brassicaceae یا Cruciferae) وجنس Alyssum (قدومه) میباشد. ارتفاع آنها از cm20 تجاوز نمیکند و برگها صاف وگاهی کرکدارند. گلآذین خوشهای کوتاه گلها زرد رنگ میوه خورجینک شکوفه گرد یا بیضوی شکل است. دارای کرکهای ستارهای است . حدود۷۰ گونه در ایران وجود دارد (ارزانی، ۱۳۸۴).
۳-۱-۲-۳- گونه مرتعی گونه آبدوست (Carex comans (
این گونه از تیره اویارسلام وجگن Cyperaceae ازجنس carex میباشند . گیاهی دائمی با طوقههای خشبی سخت که برای جلوگیری از فرسایش مناسب هستند. ارتفاع بوتهها کمتر ازcm50 میباشدو مخصوص مناطق مرطوب میباشد. گیاهان این خانواده چند ساله و دو ساله یا یک ساله و ساقه سه گوش دارند.گاهی استوانهای و تو پر یا تو خالی انواع ریزومدار آن برگهای فلس مانند دارند. برگها بلند وکشیده و نوک تیز و رگبرگ برجستهای درپشت برگ قرار دارد.گلآذین پانیکول و چند خوشه کوتاه و پهن در انتهای ساقه و در زیر آن ۳ برگ به شکل گریبانه قرار گرفتهاند. ساقههای زیرین سیاه رنگ و باریک و به طور افقی در عمق خاک میرویند. ازگرهها و تکمههای آن گیاه جدیدی ظاهر میشود که در شرایط مناسب در خاک در مدت کوتاهی میروید و ناحیهای را فرا میگیرد (ارزانی، ۱۳۸۴).
۳-۱-۳- تجزیه شیمیایی نمونهها
الف- تعیین رطوبت[۶۶]: برای تعیین ماده خشک ورطوبت موجود در نمونهها که بهصورت هوا خشک آماده شده بود از حرارت خشک آون در دمای ۱۰۰- ۹۵ سانتیگراد وفشار ۱۰۰ میلیمتر جیوه به مدت ۵ ساعت استفاده شد. بعد از خشک کردن نمونهها به دیسکاتور منتقل شده و بعد از سرد شدن توزین گردید. اندازهگیری وزن نمونهها قبل و بعد از خشک شدن با ترازوی حساس با دقت ۰۰۱/۰ گرم انجام شد(تقی زاده، ۱۳۸۶).
ب- تعیین پروتئینخام[۶۷]: مقداری از نمونه خشک شده را پس از هضم به وسیله اسید سولفوریک غلیظ به دستگاه کجدال اتوماتیک(Analyzer1030 utoKjeltecA) دارد ومقدار پروتئین آن قرائت گردید.
پ- تعیین خاکستر[۶۸]: مقدار ۲ گرم نمونه خشک شده را وزن کرده داخل کروزه چینی ریخته ودر کوره با درجه حرارت ۶۰۰ درجه سانتیگراد وبه مدت ۲ ساعت و تا حصول وزن ثابت نگهداری شد. سپس به دیسکاتور منتقل شده و پس از سرد شدن توزیع گردید(تقی زاده، ۱۳۸۶).
۱۰۰× وزن نمونه/ وزن ظرف- وزن نمونه با ظرف بعد ازسوختن = درصد خاکستر
ت- تعیین چربیخام[۶۹]: اندازهگیری چربی خام به روش سوکسله وحلال دیاتیل اتر و به مدت ۶ ساعت انجام شده برای این منظور مقدار ۲ گرم نمونه خشک شده در دستگاه سوکسله قرار داده وسایر اعمالی که در ارتباط با استخراج چربی از نمونهها صورت گرفت مطابق با پیشنهاد و راهنمای دستگاه انجام گرفت.
د- تعیین الیافخام[۷۰] : مقدار ۲ گرم نمونه خشک چربی گرفته شده را تحت تأثیر محلولهای هضمکننده(اسید سولفوریک ۲۵/۱ درصد به مدت ۳۰ دقیقه وهیدروکسید ۲۵/۱ درصد به مدت ۳۰ دقیقه وتعداد ۱۵ سیسی الکل اتیلیک) قرار داده سپس پسمانده را خشک کرده و در کوره با حرارت ۶۰۰ درجه سانتیگراد خاکستر نموده، سپس تعداد خاکستر حاصل شده را از وزن پسمانده خشک شده کم کرده و با استفاده از فرمول زیر به وزن نمونه نسبت داده تا درصد فیبرخام بدست آید(تقی زاده، ۱۳۸۶).
۱۰۰ ×وزن نمونه/ وزن کروزه با خاکستر- وزن کروزه با الیاف = درصد فیبر خام
خ- اندازهگیری NDF (عصارهگیری با شوینده خنثی): برای تعیین الیاف نامحلول در محلول پاککننده خنثی یا NDF، محلول شوینده خنثی تهیه شد. پس از آماده نمودن محلول، یک گرم نمونه را داخل لوله آزمایش ریخته و۱۰۰ میلیلیتر از این محلول را به آن اضافه کرده وسپس لولهها حرارت داده شدند تا محلول به جوش آمد. بعد از ۵ دقیقه جوشیدن دما را کم نموده و بعد از برگشت یک ساعت دوباره حرارت را زیاد نموده تا محلول دوباره جوش آمده آنگاه محلول را صاف کرده و بعد از شستوشو با آب مقطر داغ برای ۳ مرتبه و سپس استن نمونه در آون خشک گردید. بعد از خشک شدن بقایا، درصد NDF از فرمول زیر محاسبه شد (تقیزاده، ۱۳۸۶).
۱۰۰ × وزن نمونه/ (وزن کروزه خالی- وزن کروزه به علاوه الیاف = درصد NDF
ح- اندازهگیری ADF (دیوارهسلولی عاری از همیسلولز): برای تعیین ADF ابتدا محلول مورد نیاز تهیه گردید. برای این منظور مقدار ۲۰ گرم استیلتریمتیلآمونیومبروماید را در یک لیتر محلول اسید سولفوریک یک نرمال حل گردید. سپس یک عدد کاغذ صافی خشک را وزن نموده تعداد یک گرم نمونه خشک شده مورد نظر و۱۰۰ میلیلیتر محلول فوق را در یک بشر ۵۰۰ میلی ریخته و با ثابت نگه داشتن حجم به مدت یک ساعت جوشانیده شد. سپس محلول حاصل را از روی کاغذ صافی وزن شده عبور داده، پس مانده را ۳ مرتبه با آب مقطر داغ شسته ومجدداً پس مانده را ۲ مرتبه با استون شسته شد. پسمانده روی کاغذ صافی را به مدت ۸ ساعت در آون ۱۰۰ درجه خشک گردید. پس از سرد نمودن در در دیسکاتور وزن گردید. برای محاسبه کاغذ صافی حاوی پسمانده را در کوره ۵۰۰ درجه سانتیگراد به مدت ۳ ساعت سوزانیده و وزن خاکستر را بدست آوردیم. درصد ADF از فرمول زیر محاسبه شد(تقی زاده، ۱۳۸۶).
۱۰۰ ×وزن نمونه/ ( وزن کروزه خالی – وزن کروزه بعلاوه الیاف) = درصد ADF
۳-۱-۴ – دام مورد استفاده و نحوه آمادهسازی دام
دراین تحقیق از سه رأس گوسفند نر بالغ نژاد تالشی، هموزن(میانگین ۶/۲ ± ۶۵)، فیستولهگذاری شده استفاده گردید. ابتدا کلیه موارد بهداشتی متداول(اعم از واکسیناسیون، پشمچینی، سمچینی، خوراندن قرصهای ضدانگل) در مورد دامها اعمال گردید، سپس طی عمل جراحی برروی شکمبه گوسفندان آزمایشی، فیستوله نصب شد. بدین ترتیب که حیوان ۲۴ ساعت قبل از عمل جراحی تحت پرهیز غذا و آب قرار گرفت. سپس درهنگام جراحی داروی آرامبخش زایلازین هیدروکلراید[۷۱] به حیوان تزریق گردید به هردام بهازای هرکیلوگرم وزن متابولیکی مقدار ۰۵/۰ از داروی آرامبخش). ناحیه گودیکمری چپ[۷۲]پس از تراشیدن و ضدعفونی با تزریق داروی لیدوکائین هیدروکلراید[۷۳] در بافت پوست، ماهیچه و زیرپوست و دیواره شکمبه، بیحس گردید و سپس بهکمک اسکالپل بر روی پوست برشی به طول ۱۲-۱۰ سانتیمتر به موازات قوس دندهها و در فاصله دو سانتیمتری زائده عرضی مهرهها ایجاد شد، عضلات مورب خارجی و داخلی، عضله عرضی و صفاق نیز در همین امتداد و بهکمک قیچی بریده شدند، پس از خارج کردن شکمبه، اطراف عضو بهکمک تامپونهای مرطوب پوشانده شده تا از ورود ترشحات شکمبه به درون حفره شکم جلوگیری شود. پس از شکافتن عضلاتشکمی و فاسیا و صفاق قسمتی از دیواره شکمبه که مشخص شده بهوسیله پنس بیرون آورده و محل برش شکمبه را به کمک سرم فیزیولوژی استریل شستشو داده و شکمبه به محل اصلی خود بازگردانده شده و بهکمک نخ غیرقابل جذب کاتگوتکرومیک[۷۴] نمره یک، بخیههایی بهصورت متقاطع ساده به پوست، ماهیچه و دیواره شکمبه در هردو انتهای قسمت برش داده شده زده شد. شکمبه با یک جفت میله و دو پیچ به صورت گیره، ثابت و به پوست دوخته شد، پیچها محکم شدند تا بهتدریج قسمت خارج شده دیواره شکمبه نکروزه شود. انتهای نخ بخیه در هردو انتهای برش بهگیره گره زده شد تا قسمت خارج شده بهداخل حفره شکمی نلغزد. محل عمل به مدت دوهفته کاملاً با آنتیبیوتیک ضد عفونی شد.
حداقل پنج روز پس از عمل، آنتیبیوتیک تزریق و به محل زخمها نیزآنتیبیوتیک به منظور ضدعفونی کردن زخمها و حشرهکش بهمنظور دور کردن مگسها وسایر حشرات موذی از محل زخم افشانده[۷۵] شد. هرروز پیچها محکمتر شد تا اینکه پس ازهشت روز، قسمت نکروزه شده شکمبه همراه گیرهها آویزان گردید. آنرا جدا کرده و سپس فیستولهها کار گذاشته شد(شکل ۳-۴). فیستولای نصب شده از جنس پلیاتیلن بوده و قطر دهانه نوع بهکار رفته در این تحقیق یکصد میلیمتر و طول آن در حدود ۲۵۰ میلیمتر بود. حیوانات بهمدت یک ماه پس از عمل جراحی تحت مداوا با آنتیبیوتیک قرار گرفتند و محل قرارگرفتن فیستولا در شکمبه بهطور روزانه مورد پانسمان و ضدعفونی قرار گرفت.