اردیبهشت 8, 1403

کابوس های زنده: ۱۰ فیلم ترسناک روانشناسانه برتر و جذاب سینما در قرن ۲۱ [قسمت دوم]

در چندین سال گذشته فیلمای ترسناک روانشناسانه یا روان شناختی به ژانری خاص و البته محبوب تبدیل شدن. نه این که این فیلما تا حالا در محاق بودن اما در حدود ۵ سال گذشته، تعداد فیلمای ترسناک روانشناسانه رقابت برانگیز اونقدر زیاد شده که افراد دوستدار فیلم ترسناک «معنی دار» و بدور از کلیشه های ناخوشایند ژانر ترسناک، گزینه های جدیدی واسه اغنای میل و علاقه خود پیدا کردن. در دوران الان هر چی فیلمی در ژانر وحشت ترسناک تر باشه موفقتر حساب می شه.

اگه تماشاگران فیلمی خاص در این ژانر رو ترسناک نیابند اونو یه شکست کامل فرض می کنن و این موضوع جای تاسف داره.
در زمونه ای که دیگه کار تازه و جدیدی واسه انجام دادن وجود نداره (دستکم ً)، شوکه کردن مخاطبانی که به خیال خودشون آخر ترس رو در فیلمای قبلی دیده ان کاری خیلی سخت به نظر می رسه. همونطور که یه فیلم کمدی رو فقط با اندازه خنده ای که هنگام تماشای اون می کنین نمیشه خنده دار دونست و یه درام رو با به گریه انداختن شما نمیشه داستانی به حساب آورد، فیلم ترسناک و ژانر وحشت رو هم نمیشه فقط با این اندازه که شما رو از روی صندلی تون نیم خیز می کنه یا نه موفق دونست.

همین موضوع باعث می شه که ژانر فیلم ترسناک روانشناسانه از جذابیت خاصی بهره مند باشه. در این جور فیلما واسه جلب کردن توجه مخاطب از تکنیکای ایجاد ترس استفاده نمی شه.
بیشتر دقیق شدن و فوکوس کردن روی چیزهاییه که شخصیت اصلی فیلم رو می ترسونه، حتی اگه اون چیزها باعث ترس مخاطب نشن. فیلمای ترسناک روانشناسانه بیشتر مانند کابوسای زنده هستن که ترسای سنتی در مقابل اونا تنها سناریوها و موقعیتای کابوس گونه به حساب میان.

به رقابت کشیده شدن سلامت عقلی و روانی شخصیت، این که چی واقعیه و به کی می تونه اعتماد کنه، این که چه تصمیم و انتخابی درسته و عواقب ترسناک این تصمیمات جاییه که ترس واقعی ژانر ترسناک روانشناسانه در اون نهفتهه. در ادامه این مطلب می خوایم شما رو با ۱۰ فیلم ترسناک روانشناسانه برتر ژانر وحشت آشنا کنیم که بهترین نمونه های ژانر خود به حساب میان. اینم بگیم که قسمت اول این مطلب سینمایی رو می تونین در این لینک بخونین.

۵- کشتن گوزن مقدس (۲۰۱۷)

یورگوس لانتیموس به ساخت آثاری ادامه میده که ایشون رو بازم در گروه هیجان انگیزترین و غیرقابل پیش بینی ترین کارگردانان عصر حاضر باقی نگه می داره.
شاید سبک فیلمسازی اون واسه بعضی اکتسابی جلوه کنه اما شکی وجود نداره که لانتیموس جای خاص و بی همتا خود رو در حال و هوای سینمایی این روزا داره.
در فیلم ترسناک روانشناسانه «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of a Sacred Deer) که براساس یه نمایشنامه قدیمی یونانی ساخته شده، کالین فارل نقش یه جراح قلب موفق رو بازی می کنه که بین اون و یه پسر نوجوون عجیب و غریب و مرموز که با گذشته اون در ارتباطه رابطه ای دوستانه شکل میگیره.

وقتی که اون این نوجوون رو به خونواده اش معرفی می کنه – که با استقبال همسرش (نیکول کیدمن) هم مواجه می شه- خونواده اون به شکل مرموزی کم کم مریض می شن و بدین ترتیبه که روابط ً پایدار و مناسب خونواده بهم می ریزه. در آثار گذشته لانتیموس هم نشونه هایی روشن از ترس دیده می شد اما در فیلم ترسناک روانشناسانه «کشتن گوزن مقدس» مخاطب با باورهای پوچ گرایانه و نهیلیستی داخلی لانتیموس شاخ به شاخ می شه.
اما هنوزم حالت بیروح داشتن و مودب بودن بی انتها رو میشه به روشنی در شخصیتش دید اما اینبار با بن مایه های شیطانی بسیار بیشتر. با معلوم شدن رازها، اتفاقات گذشته و انگیزه های خودخواهانه، چیزی که به عنوان یه فیلم درام خانوادگی شروع می شه خیلی زود به یه فیلم ترسناک خانوادگی تبدیل می شه.

شاید از همون شروع تنشا مشخص باشه که آخر داستان کجا میره اما لانتیموس اصلا از راهی که فکر می کنین شما رو به این مقصد مشخص نمیرسونه و در این راه سورپرایزهایی زیاد واسه شما داره.
میشه تاثیر سبک استنلی کوبریک رو در چگونگی تصویرسازی در فیلم بی اشکال لانتیموس دید که دنیایی بسیار سرد و تاریک رو به تصویر میکشه. هر چند داستان در مواردی سرگرم کننده می شه اما وقتی که سوالایی بدون جواب باقی مونده که بیننده باید خود به اونا جواب دهد، فیلم «کشتن گوزن مقدس» شوکه کننده و ترسناک می شه.
این فیلم یه بررسی عجیب از داشتن کنترل روی اعمال و افکاره و اینکه ما آدما با احتمال خیلی کم کنترل زیادی روی خود و سرنوشتمان داریم.

۴- داستان دو آبجی (۲۰۰۳)

جای تعجبه که کمتر فیلم ترسناکی در مورد مادران ناتنی شیطان صفت و سنگدل ساخته می شه.
اما این سناریو همیشه در دسترس بوده و کیم جی وون هم خوب از  این سناریو استفاده کرده. داستان فیلم «داستان دو آبجی» (A Tale of Two Sisters) که براساس یه قصه قدیمی کره ای ساخته شده شاید در ظاهر بسیار آشنا بنظر برسه اما تفاوتا و سورپرایزهای در فیلم نامبرده هست که اونو در ترسناک بودن شیطان مآبانه از دیگر فیلمای مشابه جدا می سازه. فیلم داستان دختری نوجوون رو روایت می کنه که پس از گذروندن یه مدت تو یه آسایشگاه روانی، پیش پدر، مادر ناتنی و خواهرش برمیگرده.

این دو آبجی همیشه با نامادری سنگدل، سرد و از دید روانی شکنجه گر خود درگیر بوده و با ارواحی روبرو می شن که در خونه اونا لونه کرده و َ باگذشته خونواده رابطه دارن. توجه خاص کارگردان به نکات ریز و جزییات در لوکیشن فیلم که نقش مهمی در هر فیلم ترسناکی داره بسیار قابل تحسینه. سرعت اتفاقات و برداشتای قشنگتر بر وحشت به وجود اومده به وسیله اتفاقات فیلم اضافه می کنه.
چون داستان از دید دختران نوجوون فیلم روایت می شه، فیلم «داستان دو آبجی» باعث ایجاد حس کنجکاوی و خاطر جمع نبودن در بیننده می شه.

درست مانند شخصیت دو آبجی، ما هم در مورد رابطه بین اعضای این خونواده و مخصوصا پدر و نامادری خونواده مطمئن نیستیم. ترسای موجود در این دنیا ً مربوط به زنانیه که هر یک طوری با هم در ارتباطند و تمرکز اصلی روی اونا قرار داره.
فیلم ترسناک روانشناسانه «داستان دو آبجی» یه فیلم هوشمندانه س که شما رو کنجکاو و در حال فرضیه سازی و حدس زدن نگه داشته و راه آسونی در برابر شما قرار نمی ده. هم اینکه فیلم تلاش نمی کنه به همه سوالاتی که با تماشای اون ایجاد می شه جواب دهد و این وظیفه رو بردوش بیننده میذاره.

۳- خام (۲۰۱۶)

واسه سالای متمادی، ژانر ترسناک، ژانر مورد علاقه فیلمسازان واسه شروع کار فیلمسازی بوده.
ساخت این فیلما کم هزینه بوده و سختی زیادی واسه فیلمبرداری صحنه ها وجود نداره و البته میشه فیلمی با فروش خوب در گیشه ساخت. در حالی که خیلی از فیلمسازان کار خود رو با فیلمای ترسناک شروع می کنن، یه سریای دیگه هم موفق می شن چیزی بسازن که اثرات بلند یه مدت داشته و این همون چیزیه که تماشای فیلم ترسناک روانشناسانه «خام» (Raw) ساخته جولیا دوکورنو رو جذاب می سازه.

این مطلب را هم بخوانید :   ۱۵ واقعیت جالبی که در مورد شخصیت «والتر وایت» در سریال «بریکینگ بد» نمی دانستید

در اولین اثر سینمایی دوکورنو، گارانس ماریلیه نقش جاستین رو بازی می کنه، یه دختر جوون گیاهخوار که وارد دانشکده دامپزشکی می شه.در اول ورود به دانشکده، ایشون همراه با دوستان و همکلاسی هاش در مهمانیایی با مراسم وحشیانه و خشنی شرکت می کنه که در اون ایشون واسه اولین بار دست به خوردن گوشت خام می زنه، لقمه ای که به میل در حال افزایش و خشونت بار اون واسه خوردن گوشت آدم و بیدار شدن امیال جنسی اش منجر می شه.
به عنوان یه فیلم مربوط به آدم خواری، فیلم ترسناک «خام» تمایلی به به کار گیری جنبه سودجویانه و سواستفاده گرانه این ژانر نداشته و به وجود و طبیعت وسوسهای انسانی می پردازه؛ خواه میلی به گوشت آدم باشه و خواه میل به جلب توجه جنس مخالف.

شاید کنترل کردن میل و وسوسه کار بسیار سختی باشه به خصوص وقتی که واسه اولین بار اونو تجربه می کنین. جاستین هر چند دانشجویی باهوش و ممتازه اما در ارتباطات اجتماعی موفقیت و استعداد چندانی نداره، چیزی که به مقدار فراوون در خواهرش یافت شده و همین موضوع رقابت بین دو آبجی رو شدید شدن می کنه.
تماشای تبدیل شدن جاستین به شخصیت داخلی و غیرقابل کنترل و پیش بینی اش بسیار جذاب و البته تکون دهنده س. دوکورنو اطمینان دشت می کنه که ما رو در جایگاه جاستین بذاره.

مانند یه کارگردان کارکشته، اون از فرصت خود خوب واسه غرق کردن ما در دنیای پر از شوربختی و نکبت جاستین استفاده می کنه، جایی که آسمون همیشه ابریه، هوا سرده و دور و بریا همه یا دشمنند یا بی خیال نسبت به موضوع. هر چند فیلم «خام» شوکه کننده ترین فیلم آدمخواری نیس که تا حالا دیدین و جدای از گزارشاتی در مورد غش کردن بعضی از تماشاگران بین تماشای فیلم دوکورنو، اما مطمئنا در گروه بهترین فیلمای ترسناک روانشناسانه ای قرار میگیره که واسه مدتا ذهن شما رو به خود مشغول می کنه.

۲- جادوگر (۲۰۱۵)

واسه صدها سال، جادوگران الهام بخش کتابا، فیلما، افسانه های شهری و قصهای بودن که در مورد اعمال شیطانی این دسته از آدما صحبت کردن. رابرت ایگرز، در اولین فیلم خود به بررسی کارایی که این نیروها می تونن با روح و روان شخص بکنن می پردازه. داستان فیلم «جادوگر» (The Witch) در سال ۱۶۳۰ در نیوانگلند اتفاق می افته، جایی که تعبیری متفاوت از کتاب مقدس باعث می شه که یه خونواده از یه اجتماع مذهبی اخراج شه.

اونا پس از یه مدت قطعه زمینی یافته و اونو به عنوان خونه خود انتخاب می کنن. اما خیلی زود نیروهایی شیطانی از درون جنگل دور و بر اونا باعث دیوانگی اعضای خونواده می شه.
تنها براساس فضای داستانی، فیلم ترسناک «جادوگر» به سطحی از ترس می رسه که همه فیلمای ترسناک واسه رسیدن به اون تلاش می کنن. تماشای این فیلم ترس رو تا مغز استخون شما می رسونه، شما رو از روی صندلی تون نیم خیز کرده و شما رو آماده جیغ زدن و فرار کردن می کنه.
اما این همانجاییه که هوشمندانه بودن فیلم در اون نهفتهه، که قربونی شدن شخصیتا در مقابل بدترین ترسا و پارانویاهایشان رو آسون می سازه.

با حضور بازیگرانی بااستعداد، «جادوگر» ثابت می کنه که آخر تجربه باورهای دینی فانتزی وار و به اصطلاح خشک مغزی و خرافات مطلق در این مورده . ایگرز واسه معلوم کردن همه ترفندهایی که در آستین داره عجله نمی کنه و یواش یواش ما رو در فضای وقتی و مکانی تاریخی داستان و رابطه بین اعضای خونواده که در آخر پس از ترک برداشتن از هم می پاشد غرق می سازه.

هر چند به تصویر کشیدن جادوگران با جاروهای پرنده و دیگای جوشانشان کار سخت و رقابت برانگیزیه اما ایگرز از سبک و روش جالبی واسه این کار استفاده می کنه که اصلا خنده دار و عجیب جلوه نمی کنه.
وحشت به وجود اومده به وسیله مواجه شدن با نیروهای شیطانی نامعلوم می تونه هر کسی رو به دیوانگی بکشونه و تماشای اینجور اتفاقی بسیار ترسناک و فراموش نشدنی میشه.

۱- قوی مشکی (۲۰۱۰)

موفق ترین فیلم دارن آرونوفسکی، یکی از بهترین فیلمش هم هست.
اون در فیلم «قوی مشکی» (Black Swan)، بیشتر از قبل ما رو به درون پرتگاه وسواس، کمال گرایی و اعتیادی می بره که در خیلی از فیلم هاش به اونا پرداخته. در این فیلم، ناتالی پورتمن بهترین بازی دوران کاری خود رو در نقش نینا ارائه میده، بالرینی خجالتی و بسیار حساس که خوب در نقش قوی سفید در آهنگ باله «دریاچه قو» (Swan Lake) اثر موندگار چایکوفسکی قرار میگیره. اما فشار و رقابت پذیری که ایشون واسه ایجاد توازن با قوی مشکی تحمل می کنه باعث می شه که ایشون ارتباطش با واقعیت و هوشیاری رو از دست داده و در این راه واسه رسیدن به هدف هنری خود دست به هر کاری بزنه.

هیچ فیلم دیگری در قرن معاصر نتونسته مانند «قوی مشکی» آرونوفسکی مخاطب رو به یه سفر روانشناسانه عمیق ببره. با روشن کردن این موضوع که خیلی از اتفاقات فقط در درون ذهن شخصیت نینا رخ میدن، مخاطب در پیدا کردن سرنخا و درک ماجراها گیج نمی شه.
اما این موضوع بدون معنا نیس که داستان توانایی تاثیرگذاری و جذابیت کافی نداره چون مخاطب واسه تماشا و لذت بردن از داستان تنها گذاشته می شه.
تماشای فیلم آرونوفسکی مانند دیگه فیلم هاش چیزی بالاتر از تماشای خودنابودی شخصیتا به خاطر چیزایی که واسه اونا خیلی با اهمیته نیس.

اما در «قوی مشکی» کارگردان بسیار بیشتر از دیگر فیلم هاش به درون شخصیتا نفوذ می کنه.
بعضی وقتا تماشای رنجایی که شخصیت نینا واسه رسیدن به هدفش متحمل می شه سخته، شاید به خاطر این که ایشون زیادتر از اندازه شکننده و حساسه، اما اون بازم به تلاش خود ادامه میده و ما هم بازم به دنبال اون به تماشای فیلم ادامه می دیم. آرونوفسکی بهترین استفاده رو از بودجه کم در اختیارش می کنه و نتیجه هم فیلمی با داستانی نفسگیره که از هر دید بی اشکال جلوه می کنه.
زیباییای خاص و عالی به خصوص در صحنه های رقص باله موجود در فیلم هست که جایزه اسکار رو واسه ناتالی پورتمن به دنبال داشت.

«قوی مشکی» به بیان ساده چیزیه که یه فیلم ترسناک روانشناسانه هست و باید باشه. این فیلم ترسناک یه کابوس زنده س، جایی که ترس از دنیا نمیاد بلکه از درون خود شخص و درک ما از دنیا بیرون میاد و واسه همینه که این فیلم جایگاه اول این فهرست رو به خود اختصاص میده.